ادعای عجیب 4 پسر متهم به حمله به خانه یک مادر و دختر - مجله جغتای

جهت دریافت خدمات پتینه سقف منزل با گروه ساختمانی آبان در ارتباط باشید. هر گونه خدمات رنگ آمیزی با تکنیک های مدرن پتینه کاری را به ما بسپارید.

به گزارش شرق، مدتی قبل زن میانسالی به مأموران گزارش داد چهار جوان به خانه اش یورش برده اند تا سرقت نمایند. وقتی پلیس در خانه این زن حاضر شد او گفت اگر همسایه ها به دادش نمی رسیدند، دزدان بلایی سر آنها می آوردند. این زن در شرح آنچه رخ داده بود گفت: من از همسرم جدا شده ام و با دخترم در یک آپارتمان زندگی می کنیم. شب حادثه از میهمانی برگشتیم و داشتیم برای خواب آماده می شدیم که زنگ در واحد ما را زدند. در را باز کردم، چند پسر جوان بودند که من را هل دادند و وارد خانه شدند. آنها روی من و دخترم چاقو کشیدند و خواستند جای پول ها و طلاها را نشان دهیم. در یک لحظه از غفلت آنها استفاده کردم، خودم را به بیرون رساندم و با فریادهایم همسایه ها را خبر کردم. وقتی همسایه ها آمدند پسرها از ترس فرار کردند. وقتی مأموران محل جرم را آنالیز کردند با یک خودروی غریبه مقابل خانه زن میانسال روبه رو شدند. آنها پلاک ماشین را استعلام کردند و متوجه شدند ماشین متعلق به مردی حدودا 50ساله است. پلیس این مرد را احضار و از او بازپرسی کرد.

او گفت ماشین متعلق به اوست، اما شب حادثه دست پسرش شهرام بود و نمی داند آن شب چه اتفاقی افتاده است. به این ترتیب شهرام شناسایی و بازداشت شد. او سه همدست دیگرش را معرفی کرد. به این ترتیب هر چهار متهم دستگیر شدند. آنها به ورود به خانه زن میانسال اعتراف کردند و گفتند: ما دختر این زن را از قبل می شناختیم و می دانستیم او با مادرش تنها زندگی می نماید. فکر می کردیم ورود به خانه آنها راحت است و با توجه به اینکه مردی در خانه نیست ما خیلی راحت سرقت می کنیم. متهمان گفتند: دلیل این کار ما بی کاری بود، چون بی کار بودیم و پول نداشتیم تصمیم گرفتیم سرقت کنیم؛ ولی زن میانسال از ما زرنگ تر بود و ما را فراری داد. ما سابقه دار نیستیم و خانه این زن اولین جایی بود که برای سرقت رفته بودیم و اصلا نمی دانستیم باید چه کنیم.

در ادامه تحقیقات کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه دادگاه زن میانسال به عنوان شاکی پرونده در صندلی حاضر شد. او گفت: آن روز اگر من همسایه ها را خبر ننموده بودم معلوم نبود چه بلایی سر من و دخترم می آمد. ما تنها زندگی می کنیم و دو زن هستیم که تا به حال با چنین چیزهایی روبرو نبوده ایم. در ادامه متهم ردیف اول که راننده خودرو هم بود در صندلی نهاده شد و گفت: ما برای سرقت نرفته بودیم و اصلا موضوعی که این زن و دخترش عنوان کردند درست نیست. این جوان ادعای عجیبی را عنوان کرد و گفت: من و دوستانم مدتی بود که با دختر شاکی به نام روژین آشنا شده بودیم و می دانستیم او با مادرش زندگی می نماید.

روژین به ما گفته بود پدر و مادرش از هم جدا شدند و او با مادرش در یک آپارتمان زندگی می نماید. او آن شب ما را برای پارتی به خانه اش دعوت کرد و قرار بود دور هم میهمانی داشته باشیم. روژین خودش در را برای ما باز کرد و ما وارد خانه شدیم. مادرش ابتدا ما را ندید، او در اتاق بود و وقتی که ما را دید، داد و فریاد کرد و از ما خواست که خانه اش را ترک کنیم و بعد هم همسایه ها را خبر کرد؛ اما اصلا مسئله سرقت مطرح نبود. ما اگر دزد بودیم که ماشین را جلوی در خانه رها نمی کردیم. ما فکر کردیم این زن از دست دخترش عصبانی شده و داد و فریاد راه انداخته و ما را بیرون نموده است، بعد هم ناراحتی اش رفع می گردد و ما هم بعد از چند ساعت می رویم و ماشین را برمی داریم؛ اما بعد متوجه شدیم او به جرم سرقت از ما شکایت نموده است. گفته های این پسر جوان را دوستانش هم تأیید کردند.

آنها همچنین درباره اینکه چرا قبلا به سرقت اعتراف نموده بودند مدعی شدند از ترس این کار را کردند.بعد از گفته های متهمان و وکلای مدافع آنها، هیئت قضات برای تصمیم گیری در این باره وارد شور شدند.