نمی توانیم روی اصالت ابیات شاهنامه قسم بخوریم
به گزارش مجله جغتای، سعید حمیدیان بسی رنج بردم... را بیت جعلی می داند و برای بیت چو ایران نباشد... تردید دارد که برای فردوسی باشد یا نه. البته او با اشاره به فاصله زمان خلق شاهنامه و قدیمی ترین نسخه خطی موجود از آن می گوید: در حدود دو سه قرن ممکن است خیلی بلاها سر یک متن بیاید و نمی توانیم روی اصالت ابیات شاهنامه قسم حضرت عباس بخوریم.
این پژوهشگر و استاد زبان و ادبیات فارسی در گفت وگو با خبرنگاران درباره بیت های شاهنامه که در انتساب آن ها به فردوسی تردید وجود دارد، اظهار می نماید: بیت بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی جعلی شمرده می گردد. چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد را تردید دارم که جعلی باشد.
او در توضیح بیشتر می گوید: البته منطقا به نظر می آید مصرع دوم چو ایران نباشد ساختگی باشد؛ مصرع اول معقول و منطقی است و مسئله ای نیست زیرا خیلی ها می گویند اگر ایران نباشد بهتر است من هم نباشم. اما در مصرع دوم بدین بوم و بر زنده یک تن مباد را خیلی افراطی و غیرمنطقی می دانم زیرا مانند این است که ما از همه ساکنان کره زمین نیابت داریم بگوییم اگر ایران نباشد اصلا هیچ کسی وجود نداشته باشد. این طرز فکر افراطی یا به قول امروزی های شوونیستی است.
حمیدیان درباره بیت بسی رنج بردم... هم بیان می نماید: از مفردات این بیت برمی آید که جعلی باشد؛ در عجم زنده کردم بدین پارسی واژه عجم یکی از کلماتی است که شک داریم کاربرد فردوسی باشد. اگر این بیت را جعلی می دانم برای همین است، زیرا عجم معمولا کاربرد فردوسی نیست و تا جایی که می دانم فردوسی شاید دو یا سه بار احتمال داده می گردد که عجم را به کار برده باشد. عجم کلمه خوبی نیست و به نظرم فردوسی از به کاربردن این کلمه پرهیز داشته است، زیرا معنای اصلی عجم یعنی گنگ. اعراب خود را صاحب زبان قوی و چنین و چنان می دانستند و اقوام دیگر را عجم می گفتند، به این معنا که گنگ هستند و زبان درست و حسابی ندارند.
نویسنده شاهنامه فردوسی: متن کامل (براساس چاپ مسکو)، توضیح شوق (توضیح و تحلیل اشعار حافظ) و سعدی در غزل درباره علت معروفیت این بیت های جعلی نیز می گوید: مسائل بسیاری در این زمینه دخالت دارد، این متن به دست خیلی از گروه ها افتاده که هرکدام گرایش خاص خود را داشته و بر اساس میل یا ایدئولوژی خود تغییراتی به وجود آورده اند؛ برای مثال آن هایی که گرایش مارکسیستی داشتند، مطابق میل خود یک جور تغییرات داده اند و آن هایی که مذهبی بودند کارهای دیگری نموده اند. دیباچه شاهنامه اولین جایی است که تغییراتی ایجاد شده و بیت هایی اضافه نموده اند. آن جایی که درباره حضرت علی (ع) صحبت می نماید و بعد ابوبکر و عمر و عثمان را می آورند. گفته اند جز بخش حضرت علی (ع) بقیه ابیات الحاقی است زیرا فردوسی شیعه بوده و به حضرت علی (ع) عشق می ورزیده است.
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: فردوسی اوایل قرن پنجم فوت شد و چند سالی را که در قرن پنجم زندگی می نموده مصادف با روزهای پیری و ناداری و وضع خراب اقتصادی و بیماری های مختلف و سستی دست و پا بوده است. در واقع اصل شاهنامه در قرن چهارم شکل گرفته است، اما وقتی به قدیمی ترین نسخه ای که از شاهنامه به جا مانده، مراجعه می کنیم یک نسخه لندن مورخ 675 قمری بوده که می گردد اواخر قرن هفتم و دیگری نسخه مورد استفاده آقای خالقی مطلق که نسخه فلورانس باشد، خیلی هم درباره اش گرد و خاک و بگو و مگو کردند برای سال 614 قمری بوده است. در هر حال حدود نزدیک به سه قرن بین فوت فردوسی بزرگوار تا قدیمی ترین نسخه خطی که ما در دسترس داریم، فاصله بوده است. در حدود دو سه قرن ممکن است خیلی بلاها سر یک متن بیاید. باید به این موضوع توجه کرد؛ اگر الان به دو کاتب بگویید که به هر کدام فلان قدر مزد می دهید و بیاید شاهنامه را با خط خودتان برای ما کتابت کنید، اگر کار آن ها را با هم مقایسه کنید، با این که دو نفر هستند و هم زمان کار می نمایند، ممکن است کلی تفاوت ببینید، کلی حذف و اضافه و تکرار باشد و حتی ممکن است کلی کلمات را غلط خوانی داشته باشند، چه رسد به این که بیش از دو قرن فاصله باشد و هیچ نسخه دیگری هم وجود نداشته باشد که لااقل ما را کمابیش از اصالت ابیات خاطرجمع کند. علت اصلی اش این است. مرحوم استاد علامه مجتبی مینوی می گفت شاهنامه ای که در دست ماست، حرامزاده است. او نمی خواست اهانت کند زیرا خود شیفته و بزرگ شده شاهنامه بود ولی می گفت به این دلایل و به انگیزه های مختلف و در فاصله زمانی معلوم نیست چه متنی برای مان پدید آورده اند. در واقع نمی توانیم روی اصالت ابیات آن قسم حضرت عباس بخوریم. بحث بر سر این است.
منبع: خبرگزاری ایسنا