راز سبقت چین و آمریکا از اروپا

به گزارش مجله جغتای، نشریه اکونومیست در یک مقاله تخصصی به تغییر ژئوپلیتیک اقتصاد جهانی در سال های اخیر پرداخته است. به اعتقاد نویسندگان این گزارش، علت پیشی گرفتن اقتصاد چین و آمریکا از سایر کشورها، پویایی مالی این دو کشور و به تعبیری موضوع تخریب خلاق است. از 19 شرکت بزرگی که در 25 سال گذشته ایجاد شده است، 9 شرکت آمریکایی و هشت شرکت چینی هستند.

راز سبقت چین و آمریکا از اروپا

با ما سفر کنید و با تور اروپا ارزان از قاره سبز اروپا دیدن کنید و با دریافت خدمات ویزای شینگن از گردش به دور اروپا لذت ببرید.

دنیای اقتصاد در ادامه نوشت: اکونومیست معتقد است که از بین کشور های دنیا فقط چین و آمریکا در سال های اخیر توانسته اند فرایند تخریب خلاقانه را به درستی طی نمایند. از بین 19 شرکتی که در 25 سال گذشته ایجاد شده و درحال حاضر بیش از صد میلیون دلار ارزش دارند، 9 شرکت در آمریکا و هشت شرکت در چین هستند. این درحالی است که اروپا در این میان هیچ سهمی ندارد. بعلاوه آمریکا و چین از نظر دارا بودن ارزشمندترین شرکت های دنیا در صدر کشور های دنیا قرار دارند. این دو کشور در مجموع 76 شرکت ارزشمند دنیا را در اختیار دارند، درحالی که تعداد شرکت های ارزشمند اروپایی از 41 شرکت در سال 2000 به 15 شرکت در سال گذشته رسیده است.

تخریب خلاقانه در چین و آمریکا

بیست سال پیش در چنین زمانی قیمت سهام استارت آپی که از طریق فرد علاقه مند و پیگیری به نام جف بزوس راه اندازی شده بود، در طول 12 ماه 71 درصد افت کرد. تجربه نزدیک به سقوط آمازون بخشی از سقوط دات کام بود که غرور سیلیکون ولی را تحت تاثیر قرار داد و در پی کلاهبرداری 14 میلیون دلاری شرکت انرون، اعتماد به کسب وکار های آمریکایی را از میان برد.

در همین حال چین در کوشش بود تا شرکت های دولتی درحال فروپاشی خود را خصوصی سازی کند و نشانه های اندکی از اینکه این کشور می تواند فرهنگ کارآفرینی را ایجاد کند، وجود داشت. امید ها به اروپا بود؛ جایی که یک ارز واحد تازه ایجاد بازاری عظیم، متشکل و دوستدار تجارت را وعده می داد.

تخریب خلاق (مفهومی در اقتصاد که در دهه 1950 از طریق شومپیتر اقتصاددان اتریشی مطرح شد. این تعبیر به معنای از بین بردن روش های قدیمی به منظور ایجاد زمینه برای نوآوری است و به اسم نیروی محرک سرمایه داری تلقی می گردد) اغلب سبب می گردد پیش بینی ها غیرواقع بینانه به نظر برسند، ولی حتی با این استاندارد ها هم دنیای کسب وکار پساکرونا کاملا با چیزی که ممکن بود دو دهه قبل پیش بینی گردد فرق دارد.

شرکت های تکنولوژی یک چهارم از بازار سهام دنیای را تشکیل می دهند و ترکیب جغرافیایی به طور قابل توجهی نامتقارن شده است. آمریکا و چین در صدر هستند و 76 شرکت از ارزشمندترین شرکت های دنیا را در اختیار دارند؛ درحالی که تعداد شرکت های اروپایی از 41 شرکت در سال 2000 به 15 شرکت رسیده است. این عدم تعادل تا حد زیادی مهارت آمریکایی ها و چینی ها و سرخوشی بیش از مقدار در اروپا و سایر نقاط را نشان می دهد که باعث مطرح شدن دو سوال اساسی می گردد: چرا این رخ داد؟ آیا می تواند ادامه پیدا کند؟

شرکت های عظیم به خودی خود از شرکت های کوچک بهتر نیستند. شرکت های عظیم می توانند نشانه ای از موفقیت و در عین حال نشانه ای از فساد باشند. آرامکوی سعودی، دومین شرکت باارزش دنیا، به مقدار ای که وابستگی خطرناک پادشاهی سعودی به سوخت های فسیلی را نشان می دهد، نماد دو هزار میلیارد دلاری قدرت نیست. به هر روی، انواع ابرشرکت ها نشانه ای از وجود یک اکولوژی سالم کسب وکار است که در آن شرکت های عظیم و کارآمد ایجاد می شوند و دائم با رقابت از میان می فرایند. این موضوع موجب تداوم رشد و توسعه مالی در دنیای امروز شده است.

چین و آمریکا یکه تاز صحنه اقتصاد دنیای

یکی از راه های ارزیابی تسلط آمریکا و چین مقایسه سهم آن ها از فراوری دنیای با سهم شان از فعالیت های تجاری است (که از طریق ماز طریق سهم شان در سرمایه گذاری در بازار سهام، عایدی حاصل از عرضه عمومی، تامین سرمایه پروژه های پرریسک و استارت آپ های عظیم خصوصی و صد شرکت عظیم دنیای، سنجیده می گردد). با این معیار 24 درصد از فراوری ناخالص داخلی دنیا متعلق به آمریکا و 48 درصد از فعالیت های تجاری متعلق به این کشور است.

چین سهم 18 درصدی از فراوری ناخالص داخلی دنیا دارد و20 درصد از فعالیت های تجاری دنیا متعلق به این کشور است. کشور های دیگر که 77 درصد از مردم دنیا را در خود جای داده اند، در جایگاهی بسیار پایین تر از وزنشان قرار گرفته اند.

فرصت از دست رفته اروپا

بخشی از شرح و شفاف سازی این شرایط مربوط به فرصت از دست رفته اروپاست؛ مداخلات سیاسی و بحران بدهی سال های 2012-2010 در فرایند ادغام مالی این قاره اختلال ایجاد کرد. شرکت ها تا حد زیادی در پیش بینی تغییر جهت به سمت اقتصاد دانش محور شکست خوردند.

اروپا هیچ استارت آپی برای رقابت با آمازون و گوگل ندارد، ولی سایر کشور ها کوشش هایی داشته اند؛ یک دهه قبل برزیل، مکزیک و هند آماده ایجاد گروه عظیمی از شرکت های دنیای بودند که تعداد کمی از آن ها ظهور کردند. تنها آمریکا و چین توانسته اند فرایند تخریب خلاق را سازماندهی نمایند.

از 19 شرکتی که 25 سال گذشته ایجاد شده و درحال حاضر بیش از صد میلیون دلار ارزش دارند، 9 شرکت در آمریکا و هشت شرکت در چین هستند، اما اروپا هیچ سهمی ندارد. درحالی که ابرشرکت های قدیمی تکنولوژی مانند اپل و علی بابا کوشش دارند تسلط خود را حفظ نمایند، مجموعه ای از شرکت های تازه فناوری شامل اسنپ، پی پال (PayPal)، میتوان (Meituan) و پین دودو (Pinduoduo)، درحال بیشتر شدن هستند.

همه گیری کرونا موجب انفجار انرژی در آمریکا و چین شده است. شرکت ها در هر دو کشور در آستانه تسلط بر مرز های تازه تکنولوژی، چون فین تک و خودرو های برقی قرار گرفته اند. بازار عظیم خانگی به شرکت ها یاری نموده به سرعت مقیاس خود را توسعه دهند.

بازار های کارآی سرمایه، شبکه هایی از سرمایه گذاران ریسک پذیر و دانشگاه های تراز اول، در سال های اخیر رونق استارت آپ ها را حفظ نموده اند. در مجموع می توان اذعان داشت آمریکا مدت هاست که تخریب بیشتری را نسبت به اروپای دنج و امن تحمل نموده است. بعد از سال 2000 هم حاکمان چین دست کارآفرینان را باز گذاشتند.

ریسک سیاسی ابرقدرت های مالی

از بین رفتن اجماع سیاسی در دو کشور آمریکا و چین می تواند موجب بی ثباتی در پیشتازی چین و آمریکا در صحنه دنیای باشد. آمریکایی ها نگران کاهش قدرت دنیای خود و دستمزد های پایین و انحصار هستند.

هفته نامه اکونومیست از هدف گذاری دولت بایدن برای ارتقای رقابت و توسعه شبکه امنیت اجتماعی کارگران که از تخریب آسیب دیده اند، حمایت می نماید، ولی این خطر وجود دارد که آمریکا به سمت حمایت از فراوریات داخلی، سیاست صنعتی و بعلاوه، مالیات بر سرمایه گرایش پیدا کند که توانایی تجاری اش را تضعیف می نماید.

در چین رئیس جمهور شی جین پینگ به شرکت های خصوصی عظیم به اسم تهدیدی برای حزب کمونیست و ثبات اجتماعی نگاه می نماید. مرعوب کردن سرمایه داران عظیم سال پیش با جک ما، بنیان گذار علی بابا، آغاز شد و از آن موقع روسای سه شرکت عظیم دیگر را هم درگیر نموده است. البته از آنجا که مقامات حزب به منظور رسیدن به اهداف سیاسی، چون خودکفایی ملی در بعضی از فناوری ها، در پی راهنمایی شرکت های خصوصی هستند، احتمالا از آن ها در برابر رقبای بدون محدودیت و آزادشان حمایت می نمایند.

مداخله دولت ها در اقتصاد؛ تهدیدی دنیای

هرچه آمریکا و چین مداخله بیشتری داشته باشند، بقیه کشور های دنیا باید بیشتر نگران جغرافیای نامتقارن اقتصاد دنیای باشند. در تئوری، ملیت شرکت های جویای سود اهمیتی ندارد: تا زمانی که محصولات رقابتی می فروشند و شغل ایجاد می نمایند، چه کسی اهمیت می دهد، ولی در صورتی که بنگاه های مالی تحت تاثیر دولت های داخلی قرار داشته باشند آنگاه دیگر محاسبات فرق می نماید.

با سست شدن دنیای سازی، حالا جدل ها بر سر این است که شرکت های چندملیتی کجا واکسن فراوری نمایند، قوانین دیجیتال وضع نمایند و مالیات پرداخت نمایند. امید های اروپا برای مبدل شدن به یک ابرقدرت نظارتی ممکن است به پوششی برای حمایت گرایی کشور ها مبدل گردد.

دیگران با نفوذ کمتر ممکن است موانعی ایجاد نمایند؛ هند برای اثبات حاکمیت و سلطه خود شبکه های اجتماعی چین را ممنوع نموده و در کار شرکت های تجارت الکترونیک آمریکایی مشکل ایجاد می نماید. این بدترین حالت برای هر دو طرف است؛ محروم کردن مصرف نمایندگان داخلی از نوآوری های دنیای و ایجاد موانعی که توسعه یافتن را برای شرکت های داخلی حتی مشکل تر هم می نماید.

اگر تنها دو کشور دنیا توانایی ادامه فرایند تخریب خلاق را به طور گسترده داشته باشند، فاجعه است. ولی در صورتی که آن ها هم رویگردان شوند و سایر نقاط هم شکست را بپذیرند و موانع را برپا نمایند، بدتر هم خواهد بود. برترین معیار سنجش موفقیت این است که فهرست عظیم ترین شرکت های دنیا بیست سال دیگر با امروز کاملا تفاوت نموده باشد.

منبع: فرارو
انتشار: 1 مرداد 1400 بروزرسانی: 1 مرداد 1400 گردآورنده: joghatayi.ir شناسه مطلب: 926

به "راز سبقت چین و آمریکا از اروپا" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "راز سبقت چین و آمریکا از اروپا"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید