تفال به حافظ امروز آدینه 2 تیر ماه 1402، یاد باد آن که نَهانَت نظری با ما بود
به گزارش مجله جغتای، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
یاد باد آن که نَهانَت نظری با ما بود
رَقَمِ مِهرِ تو بر چهرهٔ ما پیدا بود
یاد باد آن که چو چَشمت به عِتابم می کُشت
مُعْجِزِ عیسَویَت در لبِ شِکَّرخا بود
یاد باد آن که صَبوحی زده در مجلسِ انس
جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود
یاد باد آن که رُخَت شمعِ طَرَب می افروخت
وین دلِ سوخته پروانهٔ ناپروا بود
یاد باد آن که در آن بزمگَهِ خُلق و ادب
آن که او خندهٔ مستانه زدی صَهبا بود
یاد باد آن که چو یاقوتِ قدح خنده زدی
در میانِ من و لعلِ تو حکایت ها بود
یاد باد آن که نگارم چو کمر بَربَستی
در رکابش مَهِ نو پیکِ دنیا پیما بود
یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست
وآنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود
یاد باد آن که به اصلاحِ شما می شد راست
نظمِ هر گوهرِ ناسُفته که حافظ را بود
توضیح لغت: رقم مهر: نشان عشق/ شمع طرب: شمع شادی/ یاقوت قدح: باده یاقوت فام/ گوهر ناسفته: سخنان بدیع و بکر
تفسیر عرفانی:
معشوق به نگاه عنایت خود به عاشقان می نگرد، اگر چه آنان باید در راه عشق از جان خود بگذرند و آن را فدای معشوق سازند، اما معشوق بار دیگر زنده شان می سازد و جانی در کالبدشان می تراود تا از محضر دوست بهره گیرند.
تعبیر غزل:
فرصت جوانی را از دست نده و قبل از آن که مانند چوگان خمیده و پیر شوی، از زندگی لذت ببر. از آه و مناجات در نیمه شب قافل نباش که مثل صبح روشن دلت را صیقل می دهد.
منبع: فرارو