سرسلامتی عاشقانه سازها
به گزارش مجله جغتای، این کرونای لعنتی کاری کرده که سرخط همه خبرهای مرتبط با هنر و بیمارستان، دست و دل مان را می لرزاند؛ آنقدر در این مدت داغ بر دل گذاشته که روح عمومی جامعه را در ارتباط با کسانی که محبوب هستند، حسابی خدشه دار و آزرده کرده است.
حالا حتی اگر کسانی به دلایلی جز ابتلا به ویروس کرونا، کارشان به بیمارستان بکشد، هراس برمان می دارد که نکند همه چیز درست پیش برود، اما این وسط کرونا که بیش از همه جا در مراکز درمانی جولان می دهد، بیاید و بیفتد به جان بیمار ما.هجدهم فروردین ماه بود که فریدون شهبازیان هنگام ضبط موسیقی مجموعه ای تلویزیونی، از دو ناحیه دست راست و لگن دچار شکستگی استخوان شد. یک سالی بود کمتر خط و خبری از شهبازیان منتشر می شد؛ اسفندماه 98 بود که او از رهبری ارکستر ملی ایران انصراف داد و از آنجا که بیشتر وقتش را به آهنگسازی می گذراند، کمتر از او خبر داشتیم.
او اما روزهای پس از تعطیلات نوروز را به صورت فشرده مشغول ساخت موسیقی تیتراژ سریال ماه رمضانی یاور برای پخش از شبکه سه سیما بود که از پله های استودیو افتاد و دچار شکستگی استخوان از دو ناحیه شد. جالب این که پس از این اتفاق، حسین کرمانپور، مدیرکل روابط عمومی سازمان نظام پزشکی طی یادداشتی نوشت که شهبازیان به دلیل ضرورت آماده سازی موسیقی برای پخش سریال در ماه مبارک رمضان، با وجود اصرار عوامل ساخت سریال مذکور به توجه ایشان به سلامتی خود و عمل فوری، از بستری شدن و عمل جراحی امتناع و باوجود تحمل درد شدید، به دلیل تعهد به هنرش، پنجشنبه 19 فروردین از 8 صبح تا 8 شب موسیقی پنج قسمت اول سریال را میکس، نهایی و بر سریال سینک کرد. یک روز دیگر هم گذشت تا این که استاد بالاخره راضی شد به بیمارستان برود و شنبه، زیر تیغ جراحی رفت.سه روز پس از عمل جراحی آقای آهنگساز، این بار خبر آمد که محمدعلی بهمنی، شاعر و ترانه سرای شناخته شده کشورمان عمل قلب باز انجام داده و در آی سی یوست. خبر را خبرگزاری کتاب ایران داده و افزوده بود که محمدعلی بهمنی از مدتی پیش دچار تنگی نفس و مسائل آریتمی قلبی شده بود؛ در ایام عید نیز این مشکل دوباره به سراغ او آمد و باتوجه به سابقه وی و بستری شدنش، پیگیر این بود که چه باید بکند.
پزشک او معتقد بود که دریچه قلبش دچار مشکل شده، اما باتوجه به شرایط جسمی و شیوع کرونا، قصد عمل نداشت و می خواست یک تصمیم مناسب بگیرد. پایان با پیگیری دوستان و پزشک معالج، وی به یک جراح خوب معرفی شد. پزشک جراح به وی گفت که در شرایط فعلی هیچ چاره ای جز عمل قلب باز ندارد و باید حتما دریچه قلب را عمل کند. با این حال باتوجه به پیک کرونا بستری نشد؛ اما پایان دوشنبه صبح (23 فروردین ماه) بستری شد و فردای آن روز عمل کرد که این عمل تا ساعت 13 همان روز ادامه داشت. او بعد از عمل در بخش آی سی یو بستری شد و غروب همان روز به هوش آمد؛ اما به دلیل عمل قلب باز مدتی باید در خواب مصنوعی می ماند تا این که روز بیست وپنجم فروردین به هوش آمد و خوشبختانه پزشکش از نتیجه عمل جراحی خیلی راضی است.حالا، حال هر دو هنرمند خوب است؛ یعنی خطر رفع شده است. تن شان سلامت. تحریریه گروه ادبیات و هنر روزنامه جام جم، آرزوی بهبودی کامل برای هر دو استاد دارد. اما این دو خبر ناگوار، ما را یاد دو لحظه مهم از موسیقی پاپ در سال های دهه 70 انداخته است؛ جایی که بهمنی و شهبازیان، نام شان در دو آلبوم در کنار یکدیگر، منجر به خلق دو اثر ماندگار شد؛ آلبوم های دوستت دارم و عشق است هر دو با صدای زنده یاد ناصر عبدالهی.
نیم قرن خروش
درباره فریدون شهبازیان؛ آهنگسازی که گستره تاثیرش بیش از موسیقی است
شگفت انگیز است گستره تاثیرگذاری فریدون شهبازیان در فضای هنر و ادبیات ایران. کمتر موسیقیدانی توانسته مانند او امضاهایی هویت مند بر چند برگ از تاریخ ادبیات و هنر معاصر ایران بزند. خب، ما آهنگساز خلاق و کاربلد و شاخص کم نداشته ایم در نیم قرن اخیر. اما شما بروید جست وجویی گذرا بین کارهایی که شهبازیان در همه این مدت صورت داده بکنید تا ببینید نسبت دادن عنوان آهنگساز به او، تقلیل گستره تاثیر او بر هنر و ادبیات ایران است. اگر بخواهیم این گستره تاثیر را فهرست وار مورد مطالعه قرار دهیم، به این صورت بندی می توانیم برسیم:
موسیقی کلاسیک ایرانی: بخش عمده ای از فعالیت های موسیقایی فریدون شهبازیان، به آهنگسازی او برای موسیقی کلاسیک ایرانی مربوط است؛ سال 1338 فقط 17 ساله بودکه شد عضو ارکستر سمفونیک تهران؛ ارکستری که حشمت سنجری رهبری اش می کرد. مقصد بعدی شهبازیان، به عنوان نوازنده ویلون، ارکستر گل های رادیو بود؛ جایی که روح ا... خالقی و پس از او جواد معروفی سرپرستش بودند. فقط هفت سال لازم بود تا جوان ویلون زن آن سال ها، شایستگی اش را نشان دهد و خودش بشود رهبر گروه کر و ارکستر سمفونیک رادیو. اگر مطمئن باشیم محمدرضا لطفی و فرهاد فخرالدینی، تصنیف داروگ را پیش از جام تهی نساخته باشند، فریدون شهبازیان را باید نخستین آهنگسازی در نظر آورد که بر اساس شعری نیمایی، برای موسیقی کلاسیک ایرانی آهنگ ساخته است. البته همین حالا هم می توانیم آن یکی را تصنیف در نظر آوریم و بگوییم این یکی، یعنی جام تهی (پر کن پیاله را)، نخستین آواز ایرانی بر اساس شعر نیمایی است. در همه سال های پایانی دهه 40و نیز دهه50، شهبازیان خالق بسکمک از آهنگ های ماندگار و نیز تنظیم کننده تقریبا همه آن چیزی بود که به عنوان موسیقی گل هایی مطرح بود. کار شهبازیان در موسیقی کلاسیک ایرانی- که همواره هویتی توامان غربی - شرقی داشته است- در سال های پس از انقلاب نیز ادامه داشته است با رهبری ارکسترهای مختلف از جمله ارکستر ملی ایران.
موسیقی پاپ: شهبازیان خلاف اغلب اهالی موسیقی کلاسیک ایرانی، هیچ تعصب و جزم اندیشی برای فعالیت در موسیقی پاپ نداشت. از قضا، دانش او در موسیقی ایرانی باعث شده بود بسیار بیشتر از آهنگسازان موسیقی پاپ بتواند این نوع از موسیقی را ارتقا ببخشد. بهترین کارهای محمد اصفهانی، آهنگ های شهبازیان را به همراه دارد. شهبازیان شاید بیش از 20 قطعه برای اصفهانی ساخته باشد.
موسیقی فیلم: حالا فریدون شهبازیان را به عنوان یکی از ثابت قدم ترین آهنگسازهای سینما به یاد می آوریم؛ در حالی که او ساخت موسیقی برای فیلم را به صورت پیگیر دیرتر از دیگر فعالیت هایش آغاز کرده است؛ از دهه 60. با این حال، نخستین تجربه او برای آهنگسازی در سینما به اواسط دهه 50مربوط است. او در دهه60 و بعدها برای بسکمک از فیلم های سینمایی ماندگار و پیروز، موسیقی ساخت که برخی از این آثار موسیقایی جوایز بسکمک را در جشنواره های داخلی و خارجی برایش به همراه داشت. از جمله آثار موسیقی فیلم که برخی به صورت آلبوم های مستقل موسیقی نیز منتشر شده اند باید موسیقی متن فیلم های آوار به کارگردانی سیروس الوند، شیر سنگی به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی، پاییزان به کارگردانی رسول صدرعاملی، سریال باغ گیلاس به کارگردانی مجید بهشتی و فیلم های سینمایی موسیقی اخراجی ها به کارگردانی مسعود ده نمکی، هیوا به کارگردانی رسول ملاقلی پور و خاموشی دریا به کارگردانی وحید موسائیان اشاره نمود.
مدیریت فرهنگی: شهبازیان به عنوان کارمند صدا و سیما، یکی از کسانی بود که موسیقی پاپ را در رادیو و تلویزیون احیا کرد و حالا هرچه از دوران اعتلای موسیقی پاپ در دهه70 سراغ داریم، او در یکی از اضلاع این اعتلا ایستاده است. حضور شهبازیان در شورای موسیقی صداوسیما در آن سال ها را به مثابه حضور کننده ای برجسته از بین اهالی موسیقی برای صیانت از شأن موسیقی پاپ درست و درمان می توان در نظر آورد.
اگر مدیریت هنری ارکسترهای مختلف را سمت های اجرایی و مدیریت فرهنگی در نظر نیاوریم، باید بگوییم شهبازیان کمتر وارد مقوله مدیریت فرهنگی شده است. جز حضور در شورای موسیقی صدا و سیما، سمت مشاور موسیقی بنیاد رودکی را نیز باید در کارنامه اش دید که البته از آن نیز در 31اردیبهشت 1398 کناره گیری کرد.
آهنگسازی برای شاعران: این بخش از فعالیت های شهبازیان که اینجا می خواهیم به آن اشاره کنیم، به زمانه صفحات 33 دور مربوط است؛ جایی که آقای آهنگساز برای شعر شاعرانی چون مولانا و معاصران، آهنگ می ساخت و شعرها با شعرخوانی شاعران منتشر می شد. لابد خاطرتان هست چقدر از دوستداران شعر معاصر، با آلبوم کاشفان فروتن شوکران به شعر روز گرایش پیدا کردند. به اینها اضافه کنید آلبوم صوتی شعرهای حافظ، مهدی اخوان ثالث، رودکی و سعدی و دیگران را.
آهنگسازی برای قصه بچه ها: از اوایل دهه 50 تا سال 1357 که شهبازیان در کانون پرورش فکری بچه ها و نوجوانان مجموعه ای از صدای شاعران معاصر ایرانی را منتشر می کرد، همراه بود با انتشار نوارهای قصه برای بچه ها و آوازهای محلی و فولکلوریک ایران که شهبازیان آهنگسازی شان می کرد. فکرش را بکنید همین آقای آهنگساز، به تنهایی چند حفره از خلأهای موجود در موسیقی ایرانی از جمله موسیقی بچه ها را رفع کرده است.
دو عاشقانه برای پایان دهه 70
عجب روزهایی بود؛ چه شکوهی داشت موسیقی پاپِ رسمی. تازه پا گرفته بود، اما بهترین نمونه هایش را در همان آغاز معرفی می کرد. مثل پنجره اتاقی پر از پرنده که سال ها بسته بود و یک هو باز شده بود رو به آسمان. ناصر عبداللهی یکی از پرنده های بلندپرواز و خوش الحان آن آسمان بود؛ خواننده و آهنگسازی از جنوب که ما را یاد ابراهیم منصفی می انداخت. خیلی زود گل کرد، شنیده شد و به چشم آمد. در این میان، شانس هم داشت که یکی از مهم ترین آدم های موسیقی ایران پشتش بود؛ فریدون شهبازیان و یکی از بهترین ترانه نویس های موسیقی پاپ را هم به همراه داشت، یعنی محمدعلی بهمنی.
دیروز که داشتیم برای فریدون شهبازیان و محمدعلی بهمنی آرزوی سلامتی و بهبودی کامل می کردیم، یاد آن روزها افتادیم. مشخصا یاد دو آلبوم از ناصر عبداللهی؛ عشق است و دوستت دارم. هر دو مربوط به سال های پایانی دهه 70. سال هایی که موسیقی پاپ ایران از سرود جدا شده و تلاش های اولیه احیا را نیز پشت سر گذاشته و رسیده بود به آثاری فراگیر چون ناصریا و سربلند.
عشق است سال 1378 منتشر شد. روی جلد آلبوم تصویر سه نفر را می دیدیدم: ناصر عبداللهی که خواننده و آهنگساز اثر بود، محمدعلی بهمنی که شاعر همه شعرهای آلبوم بود و پرویز پرستویی که چند غزل از بهمنی را دکلمه کرده بود. راستی، خاطرتان هست که هیچ مرسوم نبود تصویر شاعر، آهنگساز و دکلماتور را روی جلد آلبوم ها بیاورند. همین ماجرا هم یکی از دلایلی بود که عشق است را متفاوت کرد و به بیشتر بین مردم چرخاند. اما روی جلد آلبوم، یک اسم بزرگ هم بود: فریدون شهبازیان. آلبوم به سعی او منتشر شده بود و همه می دانستند اگر مدیریت هنری او نبود، هیچ گاه عشق است و پس از آن دوستت دارم، نمی شدند آنچه شدند. در دوستت دارم، شاعر همه شعرهای بهمنی نبود، اما تجربه پیروز آلبوم پیشین باعث شده بود باز هم از شعرهای او در آلبوم استفاده شود. این بار هم آلبوم به سعی شهبازیان منتشر شده بود؛ یک سال پس از عشق است، تا همچنان این عشق باشد که حرف اول را می زند. یاد ناصر عبداللهی گرامی و عمر بهمنی و شهبازیان دراز باد.
همسایه روشنی
مروری بر کارنامه محمدعلی بهمنی؛ ترانه سرایی که بخش مهمی از حافظه شنیداری ماست
محمدعلی بهمنی برای بسکمک از ما نام ناآشنایی نیست. شاعر و ترانه سرایی که در سال هایی که گذشت، با خلق آثاری ماندگار توانست نام خود را در ذهن بسکمک از علاقه مندان موسیقی و ادبیات تثبیت کند. بهمنی را در این سال ها از دو منظر شناخته ایم و به همین علت بایست کارنامه او را نیز در دو حیطه مورد بررسی قرار داد: حیطه اول حوزه شعر کلاسیک است که بهمنی در آن حرف های مهمی نیز زده است. مخصوصا غزل عاشقانه که به طور مشخص در این سال ها عرصه ای بوده است که فعالیت چشم گیر بهمنی را در آن شاهد بوده ایم.
اما جنبه دوم کارنامه بهمنی، ترانه های او و فعالیتش در حوزه موسیقی است. بهمنی خالق بسکمک از ترانه هایی است که بسکمک از ما از دوران جوانی زمزمه کرده ایم. حضور او در موسیقی سبب شد که شعر او بر سر زبان مردم جاری شود و مردم بسکمک از ترانه های او را با آهنگ خوانندگان مختلف زمزمه کنند. در این گزارش نگاهی به کارنامه بهمنی در زمینه ترانه و ترانه سرایی خواهیم داشت.
ترانه سرای خاطره ساز
برای آغاز سخن در باب جایگاه بهمنی در ترانه و موسیقی شاید بهتر باشد که تنها به برخی از آثارش اشاره کنیم:
بهار بهار صدا همون صدا بود
صدای شاخه ها و ریشه ها بود
بهار بهار چه اسم آشنایی!
صدات میاد اما خودت کجایی؟
ترانه بهار بهار از مشهورترین آهنگ های بهاری است که همه ما آن را با ترانه بهمنی در حافظه داریم. این قطعه نخستین بار پیش از انقلاب اسلامی با صدا و آهنگسازی تورج شعبانخانی، در آلبومی با نام پرستوهای عاشق منتشر شد. البته لازم به ذکر است که ناصر عبداللهی نیز پس از انقلاب، این قطعه را بازخوانی کرده است.
از دیگر ترانه های مطرح بهمنی پیش از انقلاب اسلامی، قطعه ای است به نام رودخونه ها که آهنگساز آن صادق نوجوکی و تنظیم آن به عهده ناصر چشم آذر بوده است. محمدعلی بهمنی در یکی از گفت وگوهای تصویری خود در برنامه ای تحت عنوان آرپژ سرودن این ترانه را تحت تأثیر واقعه ای که در بندرعباس اتفاق افتاده، دانسته است.
ماجرا از این قرار است که در رودخانه ای در یکی از روستاهای بندرعباس، تابلویی قرار داشته که بازگوکننده داستان غرق شدن یک عاشق و معشوق بوده است. گویا امواج رودخانه ابتدا یکی از آنها را پایین کشیده و سپس دیگری برای کمک به او رفته و درنهایت هردو جان می بازند. این ماجرا دستمایه برای خلق ترانه رودخونه ها شد.
همکاری مستمر با آقای ناصریا
از مهم ترین خوانندگانی که ترانه های بسکمک از بهمنی را با صدای او در حافظه داریم، زنده یاد ناصر عبداللهی است. ناصر عبداللهی کار حرفه ای را به طور جدی از سال 1374 آغاز کرد. این محمدعلی بهمنی بود که ناصر را به انتشارات دارینوش معرفی کرد. پس از آن آلبوم هایی با نام عشق است و دوستت دارم در این انتشارات ضبط و منتشر شد. پس از مدتی عبداللهی با انتشارات فوق دچار اختلافاتی شد. پس از آن آلبوم بوی شرجی توسط انتشارات شمیم جنوب، هوای حوا و ماندگار توسط انتشارات آوای نکیسا و پس از مرگ او، آلبوم رخصت توسط انتشارات آوای مهر میهن به بازار روانه شد.
بهمنی در 11 ترانه با ناصر عبداللهی همکاری داشت. یکی از معروف ترین این آهنگ ها مثل روزای بارونی است:
یه روز دلم گرفته بود، مثل روزای بارونی
از اون هواها که خودت حال وهواشو می دونی
اگه بشه با واژه ها حالمو تعریف بکنم
تو هم من و شعر منو با همه حست می خونی
این ترانه را بهنام ابطحی آهنگسازی کرد و در سال 79 در آلبوم دوستت دارم منتشر شد.
از دیگر همکاری های بهمنی و عبداللهی باید به ترانه هوای حوا اشاره نمود که در آلبومی به همین نام در سال 82 منتشر شد:
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه کفش فرار و ور کشید
آستین همتو بالا زد و رفت
لازم به ذکر است که عماد رام پیش از انقلاب، برای اولین بار این ترانه را اجرا کرده است.
در کارنامه بهمنی همکاری با شادمهر عقیلی، امیر کریمی و خوانندگان دیگر نیز به چشم می خورد.
غزل در هیبت ترانه
بهمنی از جمله شاعرانی است که در سال های فعالیتش در حیطه موسیقی، شانس این را پیدا کرده که غزل هایش - یعنی اشعاری که به نیت اجرا با موسیقی نسروده است - نیز توسط خوانندگان مختلف اجرا شده است. از مهم ترین این غزل ها باید به خرچنگ های مردابی اشاره نمود. غزلی از بهمنی با مطلع: در این زمانه بی هیاهوی لال پرست / خوشا به حال کلاغان قیل وقال پرست
افزون بر این، بهمنی در آلبوم عشق است ناصر عبداللهی که در سال 78 منتشر شد نیز غزل هایی اجرا شده دارد. قطعه نامهربونی با مطلع در دیگران می جویی ام، اما بدان ای دوست / این سان نمی یابی ز من، حتی نشان ای دوست و قطعه ماه من با مطلع از خانه بیرون می روم اما کجا امشب؟ / شاید تو می خواهی مرا در کوچه ها امشب از این جمله اند.
در سال های اخیر نیز بیشتر آثاری که از بهمنی توسط خوانندگان اجرا شده، غزل بوده است. از این جمله می توان به قطعه چه آتش ها با آهنگسازی علی قمصری و با صدای همایون شجریان اشاره نمود که در سال 92 در آلبومی به همین نام منتشر شده است. این غزل اتفاقا یکی از مشهورترین سروده های بهمنی است:
تو را گم می کنم هرروز و پیدا می کنم هرشب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هرشب
منبع: گروه ادبیات و هنر / روزنامه خبرنگاران
منبع: جام جم آنلاین